سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته بر باد


ساعت 6:15 عصر یکشنبه 86/12/12

 غنیمت است این دور هم نشستن و
 یک پیاله کنار پیاله‌ای دیگر ...!

 همین که یادمان نمی‌رود هنوز
 می‌شود از بعضی گریه‌های نابهنگام گذشت
 و رفت
 و هر چه داری ببَری برای باران و
 طَبَقی ترانه و ریحان بیاوری،
 خودش خیلی است!
 خیلی خوب است دانستنِ قدرِ همین چند دقیقه‌ی دور،
 که روز نباشد، بود و نبود نباشد
 چند و چرایِ این وُ
 حرف و حدیثِ آن وُ
 چه می‌دانم ... اصلا سکوت، سادگی، سلام!

 تو بگو
 واقعا چه کسی راست می‌گوید؟
 برویم سَرِِ پیاله‌ی اول!
 عاقبتِ همه‌ی میهمانانِ ناخوانده همین است
 که نان از سفره‌ی ستاره می‌خورند و
 مرثیه از شبِ‌ ناماندگارِ گریه می‌گویند!

 گفتن ندارد این بدیهه‌ی بی‌درنگ،
 که چقدر از دیدنِ شما و
 خلوتِ این آسمانِ برهنه ... بارانی‌ام،
 باقیِ بیم و امیدِ آینه، بی‌خیالِ سنگ!



¤ نویسنده: سهراب آزادمهر

نوشته های دیگران ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
8
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
25829

:: درباره من ::

نوشته بر باد


:: لینک به وبلاگ ::

نوشته بر باد

::پیوندهای روزانه ::

:: آرشیو ::

دل نوشته های شبانه
بهار 1387

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

بنیاد باران(خاتمی بزرگ)

:: خبرنامه وبلاگ ::